بازی بیلیارد مانند همه ی ورزش ها و بازی ها دارای اصطلاحات تخصصی و مربوط به خود میباشد. این مقاله برای دوستانی مفید است که تازه شروع به یادگیری این بازی کرده اند و هنوز اطلاعات کاملی در مورد این بازی ندارند.متاسفانه هنوز بسیاری از این اصطلاحات در کشور ما به صورت انگلیسی بیان میشود و معادل پارسی مناسبی برای آن وجود ندارد. این اصطلاحات در طول بازی زیاد به کار برده میشود و دانستن انها برای بازی کردن الزامی است. نگران زیاد بودن این اصطلاحات نباشید، کافی است هر اصطلاح را در حین بازی یک بار بشنوید تا آن را یاد بگیرید و ملکه ی ذهنتان شود.
میز بازی: میز بازی بیلیارد دارای دو نوع میباشد. نوع اول که به آن pool گفته میشود و نوع دوم snooker نام دارد.
باند: به کناره های میز بیلیارد باند میگویند که در بازی نقش مهمی ایفا میکنند.
Cue: به چوب بیلیارد کیو میگویند.
Cue-ball: به توپ سفیدی که به وسیله ی آن به توپ های دیگر ضربه میزنند کیو بال میگویند.
Solid ball: به توپ هایی گفته میشود که شماره ی آنها 1 تا 8 است و رنگهای مختلفی دارند.
Strip ball: شماره ی این توپ ها از 9 شروع میشود و تا 15 ادامه دارد. تفاوت این توپ ها با توپ های دیگر رنگ آنهاست.
Rack: مثلثی چوبی است که توپ ها به وسیله ی آن چیده میشوند.
Rest: رِست ابزاری است که وقتی توپ ها در جایی قرار دارند که پل زدن در آنجا امکان پذیر نیست از این وسیله استفاده میشود.
پل زدن: برای این که چوب بیلیارد را در هنگام ضربه زدن در مسیر مستقیم هدایت کنیم باید با دست دیگر خود پل میزنیم و چوب را روی آن حرکت میدهیم.
Plant:زمانی رخ میدهد که توپ هدف اول به توپ هدف دوم بر خورد کند و پس از آن توپ دوم وارد سبد شود.
Double: اگر ضربه بعد از چند بار برخورد به باند وارد سبد شود به آن دوبل گفته میشود.
Free ball: اگر حریف مرتکب خطا شود و بازیکن در شرایطی قرار بگیرد که به دلیل تداخل توپ ها باهم نتواند با استفاده از توپ سفید (کیو بال) به توپ هدف ضربه بزند، این اجازه را دارد که هر توپی را قرمز فرض نموده و اگر آن را وارد سبد کند 1 امتیاز میگیرد.
Frozen ball: زمانی که توپ هدف به یکی از باند های میز چسبیده باشد یا به توپ دیگری چسبیده باشد و ضربه زدن به ان کار سختی باشد این اصطلاح در مورد آن به کار برده میشود.
Maximum break: در بیلیارد حداکثر 147 امتیاز قابل احتساب است. این امتیاز با به سبد انداختن 15 توپ قرمز و 15 توپ سیاه و به ترتیب رنگ توپ ها حاصل میشود.
Object ball: به توپ هدف گفته میشود.
Pot: حالتی است که توپ هدف با ضربه ی کیو بال وارد سبد میشود.
Nap: به پرز های پارچه میگویند. خواب پرز های پارچه باید به سمت نقطه ی توپ مشکی باشد.
Position play: سرعت، میزان چرخش توپ، سرعت و استراتژی بازی را میگویند.
Stance: طرز ایستادن بازیکن را میگویند.
نقطه ی افت: به نقطه ای گفته میشود که توپ روی آن قرار دارد و با ضربه داخل سبد می افتد.
خط افت: مسیری که توپ طی میکند و داخل سبد می افتد را خط افت میگویند.
ماسک شدن: وقتی که کیو بال در میان توپ هایی از دسته ی مخالف گیر افتاده باشد و مسیر مناسبی برای ضربه زدن به توپ های هدف وجود نداشته باشد.
Forced off the table: اگر در اثر شدت و قدرت ضربه توپی از میز بیرون بی افتد از این اصطلاح استفاده میشود.
Original position: درخواست شما از داور برای برگرداندن توپ به موقعیت قبلی را میگویند.
Again: درخواست شما از داور برای تکرار ضربه ی حریف.
Scratch: گاهی شما نباید توپ حریف را به سبد بفرستید، در غیر این صورت جریمه میشوید، به این حالت scratch میگویند.
Combination: اگر با کیوبال به توپی ضربه بزنیم و آن توپ هم به توپ هدف ما برخورد کرده و آن را هدایت کند، این ضربه را combination میگویند.
توجه کنید که اینها اصطلاحات مهم بیلیارد هستند. همه ی این اصطلاحات در ایران استفاده نمیشوند و معمولا هرکدام که دارای معال پارسی باشد، از معادل پارسی آن استفاده میشود.